پسر مامان دیگه واسه خودش مردی شده .
من پنچ شنبه و جمعه تعطیلیم ، به خاطر همین سعی می کنم پنچ شنبه کاملاً خانه رو مرتب کنم و جمعه رو بزارم واسه گردش و بیرون رفتن . پنچ شنبه ها بعد از مرتب کردن خانه ، تنها چیزی که ناراحتم می کرد ، آشغالا بود که خوشم نمی آمد خودم پایین ببرم و باید منتظر محمد می شدم تا اون بیاد و این کار رو انجام بده . همیشه به پرهام می گفتم ، مامان کی بزرگ می شی که بتونی آشغالا رو پایین ببری . پرهام وقتی دو یا سه سالش بود همیشه امتحان می کرد ببینه می تونه بلند کنه یا نع ؟؟ و هر دفعه می گفت نمی شه . راحت از توی چشماش می خوندم که خیلی دوست داره این کار رو انجام بده . پنچ شنبه 95/9/...
نویسنده :
فریده
12:59